Tuesday، ۳ Mehr ۱۴۰۳
در مناطق ۲۲ گانه تهران منطقه ۲ تنوع زیادی از نظر فرهنگ مردمی، بافتار محله و ساختار معماری خود دارد. منطقهای که از شمال به ارتفاعات البرز و از جنوب به خیاباان آزادی محدود میشود. همین ویژگی منحصر به فرد که در کمتر جای دیگری وجود دارد، منطقه دو را به جاذبهای برای گردشگری و به ویژه تهرانگردی تبدیل کرده است. آنها که به گشت و گذار در محلههای مرفهنشین و پاساژهای لاکچری علاقمند هستند میتوانند سعادتآباد و شهرک غرب را انتخاب کنند؛ اما برای کسانی که بیتاب گردش در محلههای قدیمی و باغهای کهنسال هستند، گروه گردشگری زیواتور تور گشت و گذار در محله طرشت را به عنوان یکی از قدیمیترین محلات تهران به همسفران خود پیشنهاد میدهد، که از قضا در منطقه ۲ شهرداری تهران قرار دارد.
در روزگاری که ابرشهر تهران بیمحابا از شمال و جنوب، شرق و غرب، گسترش یافته و به هر سو چنگ انداخته و از نردبان آجر و سیمان و بتن بالا رفته تا آسمان را هم مال خود کند، هنوز هم هستند محلههایی که بوی خوش کاهگل و سادگی میدهند و در جوار آپارتمانهای باقواره و بیقواره به خانههای ویلایی و باغهای کوچک شده خود دلخوشند.
محلههایی که مردمانش نگاهی مهربان و آشنا دارند و صحبتهایشان آدم را به دوردستی نزدیک میبرد. به قصههایی از مسافران چند دهه پیش دنیا که در این کوچهها میزیستند و هنوز هوا از نفسهایشان پر است.
آنهایی که هر روز با خط دو مترو تهران تردد میکنند، نام ایستگاه طرشت را بسیار شنبدهاند؛ اما احتمالا بسیاری از آنان چیز زیادی درباره این منطقه کهن تهران نشیندهاند.
ما بنا داریم تا از دریچه نگاه زیواتور به طرشت ، محدوده و تاریخچه آن سرک بکشیم.
اگر دوست دارید سری به برنامه تور پرسهزنی در طرشت بزنید، شاید که با ما همراه شدید!
طرشت در جنوبیترین قسمت از منطقه دو و بین مرز محله صادقیه از شمال و خیابان آزادی از جنوب قرار دارد. اگر چه تاریخچه دقیق شکلگیری این منطقه مشخص نیست؛ اما از اندک مناطق تهران بزرگ است که آثاری با قدمت بیش از دوره قاجاریه دارد. طرشت از معدود نقاط تهران است که هنوز مجالی برای دیدن باغهای توت، گردو و انجیر با دیوارههای کاهگلی را به رهگذران میدهد. میتوان به گاه قدم زدن، یواشکی لبه دیوارههای کاهگلی را گرفت و به دنیای درختهایی سرک کشید که سر بر شانههای هم گذاشتهاند و به صدای برگها نجوا میکنند.
روستای تاریخی طرشت در کنار مهران و تهران از مناطق مهم در ناحیه شمالی ری بزرگ بوده و سابقهای طولانی در سکونت دارد که قدمت آن حداقل به بیش از هزارسال میرسد. در منابع کهن از جمله معجم البلدان یاقوت حموی تاریخنگار قرن هفتم آمده است: «دوریست به ضم «دال» و سکون «واو» و «راء» و «سین» مهمله ساکنه و «تا» منقوط، از آبادیهای ری است و عبداللبن محمد جعفر بن محمد بن موسى بن جعفر بن محمد دوریستى» از آن برخواسته است.
نام دوریست بعدها بر اثر تغییرات زبانی به درشت و در نهایت به طرشت تغییر یافت تا امروز یکی از محلات قدیمی تهران باشد، هرچند تلفظ درشت هنوز بر زبان برخی از ساکنان آن جاری است.
نام طرشت با دانشگاه صنعتی شریف به عنوان یکی از معتبرترین دانشگاههای ایران و مطرح در دنیا پیوند خورده است؛ اما شاید بتوان گفت رفت و آمد دانشجویان نخبه این دانشگاه در محدوده طرشت در واقع زنده کردن اتمسفری است که نزدیک به ده قرن پیش، بهویژه قرون ۵ و ۶ هجری و به روزگار سلجوقیان در کوچه، پسکوچههای این بافت قدیمی جریان داشت. زمانی که روستای دوریست به عنوان مرکز علم شناخته میشد. آنچنان که خواجه نظامالملک وزیر دانشمند دربار سلجوقیان را با همه مشغولیت و مسوولیتهایش هر دو هفته یکبار از ری به طرشت میخواند تا در محضر اساتید این مرکز شاگردی کند. هرچند اخبار رسیده از زمان حکومت آل بویه و حتی قبل از آن نیز، دوریست را یکی از مراکز بزرگ تحصیل و پرورش دانشمندان شیعی مذهب معرفی میکند.
محمدبن احمد درشتی نخستین محدث و عالم بزرگی بود که اولین مرکز علمی را در طرشت تأسیس کرد. وی متولد همین روستا بود و پس از تحصیلات مقدماتی در دوریست (بخوانید طرشت)، برای فراگرفتن علوم عالی به ری که مرکز علمی بزرگی بود، رفت و پای درس شیخ صدوق (ابن بابویه) نشست. شیخ صدوق در زمان فخرالدوله دیلمی می زیست. بعد از محمدبن احمد درشتی تا نزدیک به سه قرن، درشت همچنان مرکز علوم بود و رونق فراوانی داشت.
قدم زدن در امتداد خیابان طرشت جنوبی ذهن و جسم را به چند دهه قبل که هنوز محله مفهوم خودش را داشت میبرد. کوچههای کم عرض و مغازههای سنتی. به انتهای خیابان طرشت جنوبی که برسی یکی از معدود بناهای تاریخی تهران که قدمتی بیش از دوره قاجار دارد، انتظارت را میکشد: بقعه شیخ عبداله طرشتی. این بنا
هماکنون در ضلع شمالی بوستانی در خیابان طرشت جنوبی قرار دارد که روزگاری قسمتی از قبرستان روستای طرشت بوده است. شیخ عبداله عالم و دانشمندی که در قرن ۶ و ابتدای قرن ۷ هجری میزیسته، فرزند جعفر بن محمد است و خواجه نظام المک شاگرد پدر او و ای بسا همشاگردی او نیز بوده است. یاقوت حموی تاریخ مرگ او را اندکی بعد از سال ۶۰۰ قمری ذکر و او را متولد دوریست معرفی میکند که در همین مکان نیز به خاک سپرده شده است.
بنای اولیه بقعه یک چهارضلعی آجری ساده بوده که احتمالا در دوره صفویه و به احتمال قویتر در زمان شاه طهماسب ساخته شده است؛ اما شناسنامه آثار ثبتی در میراث فرهنگی قدمت آن را بیشتر از صد سال عقب میبرد و به قرن هشتم هجری قمری مربوط میداند.
هرچند قدیمیترین تاریخ موجود در محل بقعه مربوط به سنگ قبرهایی با تاریخ ۹۵۴و ۹۷۱ ق است. بقعه کنونی را توسعه دادهاند و یک آبدارخانه و حسینیه به آن اضافه کردهاند. گنبدی کمخیز نیز بر بالای بنا خودنمایی میکند.
امروزه از دو آب انبار قدیمی و مسجدی که به پیش از دوره صفوی تعلق داشت و روزگاری مجموعه بقعه را کامل میکردند خبری نیست، متاسفانه چند دهه پیش در جریان طرح توسعه طرشت طعمه تیغه بولدوزرها شدند و مابقی گورستان نیز به بوستان تبدیل شد.
شاه قاسم فیض بخش فرزند محمد نوربخش رهبر فرقه صوفیه نوربخشیه از دیگر بزرگان طرشت است که در قرن ۸ هجری و به روزگار تیموریان می زیسته است. او همچنین پدر بهاءالدوله رازی پزشک معروف دوره تیموری و صفوی است که کتابهایی از او در زمینه پزشکی باقی مانده و محل نگارش برخی از آنها قریه طرشت عنوان شده است.
بقعه شاه قاسم تا چند دهه پیش در میدانی به همین نام وجود داشت و این میدان محلی برای تجمع اهالی طرشت بود. به گفته یکی از اهالی: «میدان شاه قاسم محلی برای تبادل نظر اهالی، تیلهبازی و کمربندبازی پسر بچهها و دیدار دخترهایی بود که کنار جوی آب کاموابافی میکردند».
پس از تخریب گورستان این بقعه نیز که تنها چند صدمتر با بقعه شیخ طرشتی فاصله داشت ویران شد و از شاه قاسم جز نامی بر کوچهای باقی نماند تا مگر در تهرانگردی های زیوارتور در طرشت زنده شود.
قدم زدن در امتداد کوچه شاه قاسم گردشگران را به کوچه دیگری به نام محمد زمانی میرساند. محمد زمانی شکسته بند حاذقی بود که از هر گوشه تهران مشتری داشت و در هر ساعت از شبانه روز پذیرای مراجعان خود بود. او که نام و آوازهاش پایش را به دربار هم باز کرده بود، به رایگان بیماران خود را معالجه میکرد. استاد محمد زمانی در درمانگری آداب خاصی داشت که روایت آنها در این مجال کوتاه نمیگنجد. خانه استاد محمد زمانی که تا دهه ۷۰ در قید حیات بود همچنان پذیرای بیماران است و فرزندش راه او را ادامه میدهد.
یکی از جاذبههای گردشگری محله طرشت، قهوه خانه ناصرخان است که در ابتدای خیابان طرشت شمالی و کنار حسینیه طرشت قرار دارد. این قهوه خانه که بیش از ۹۰ سال قدمت دارد به دست «ناصر قهرمانی» از اهالی قدیمی محله افتتاح شد و روزگاری پاتوق هنرمندان و ورزشکاران مطرح پیش از انقلاب بود. حالا عکسهای آنان
بر در و دیوار قهوه خانه راوی آن روزهاست. قهوه خانه اکنون توسط فرزند آقای قهرمانی اداره می شود و تلاش شده تا فضای آن با همان حال و هوای قدیمی پذیرای مشتریان خود باشد.
حمامها یکی از خاصترین جلوههای زیست انسان تا چند دهه پیش بودهاند. از صدای بوق حمامدارها که ساعت فعالیت حمام را مشخص میکردند تا رفت و آمد مردانی که در گرگ و میش هوا بقچهای در دست میگرفتند و از در اصلی حمام وارد میشدند و زنانی که پیچیده در چادر و چاقچور به آهستگی از در کوچکی در کوچهای کم رفت و آمد به درون حمام میخزیدند، همگی به خاطرهها پیوسته است.
در خیابان طرشت جنوبی و نرسیده به بقعه شیخ عبداله گرمابهای قرار دارد که نبضش هنوز میزند و بساطش به راه است.
این گرمابه بیش از ۷۰ سال پیش و پس از خراب شدن حمام خزینهای روستا توسط «علی ارباب» یکی از اربابان طرشت ساخته شد و جزو قدیمیترین حمامهای نمره در تهران بود. با توجه به علاقه مردم محلی به وجود خزینه در حمام ارباب علی مجبور شد چند حمام انتهایی را خراب کند و به جای آن خزینهای بسازد، اما این خزینه در اوایل دهه پنجاه به دلیل شیوع بیماریهای پوستی و ممنوعیت استفاده از خزینهها خراب شد.
حمام این روزها بیشتر مشغول سرویس دهی به کارگران و شهرستانیهایی است که گذرشان به تهران افتاده است و گاهی نیز به وقت خراب شدن حمام خانهها میزبان اهالی طرشت است.
روزگاری نه چندان دور که تهران اینقدر فشرده نشده بود، هر محله فرهنگ خاص و آداب و رسوم ویژهای داشت که به بعضی از آنها مشهور بود. مثلا نان طرشتی از جمله عناصر فرهنگی و خاص منطقه طرشت بود که برای خود آوازهای داشت. این نان که نوعی تافتون قطور بود اغلب توسط زنان و در تنور پخته میشد. به گفته اهالی، محله طرشت دارای چندین نانوایی بود که زنان مسوولیت آنها را بر عهده داشتند و نان میپختند و نان داغ و تازه طرشتیها را تامین میکردند. برخی از این نانواییها تا چند دهه پیش نیز دایر بودند.
این روزها به هنگام گشت و گذار در کوچههای طرشت گاه به ساختمانهای کوچک و جدا افتادهای برمیخوریم که به گفته اهالی، روزگاری دکان نانوایی و کسب درآمد بانویی تلاشگر بوده است.
خورشت فسنجان در میان طرشتیها جایگاه ویژهای دارد. به دلیل وجود باغهای گردو در این منطقه، این غذا از خوراکیهای معمول و محبوبی است که پای ثابت نذری طرشتیها در ایام محرم نیز هست.
آب ناهار به میان وعدهای گفته میشد که در فاصله بین صبحانه و نهار سرو میشد و بهانهای بود برای گرد هم آمدن اهالی خانه یا دوستان و آشنایان. این سنت زیبا که تا چند دهه پیش رسم رایج طرشتیها بود حالا از بین رفته و از آن جز خاطرهای در ذهن قدیمیترها و موسفید کردهها باقی نمانده است.
آنچه در بالا گفته شد تنها گوشهای بود از داستانهای جاری در دل کوچه، پس کوچههای طرشت. برای شنیدن داستان حمام از زبان گرمابهدار، روایتهایی از زندگی استاد محمد زمانی، ویژگیهای نان طرشتی و نانواییهای آن، صرف صبحانه در قهوه خانه قدیمی ناصرخان و مابقی داستانهای دیدنی و شنیدنی منطقه با زیواتور همراه با تور طرشت سفر کنید.
نوبسنده:
پروانه سالاروند