Thursday، ۲۲ Shahrivar ۱۴۰۳
روستای کندلوس در ۷۵ کیلومتری شهرستان نوشهر و در دامنه شکوهمند البرز قرار دارد. اگر از تهران مسافر کندلوس میشوید، ۱۷۷ کیلومتر که از نفسهای سنگین شهر به سمت شمال و مازندران افسانهای حرکت کنید به روستایی آرمیده بر سینه البرز شمالی میرسید که نام کندلوس را بر خود دارد.
برای رسیدن به این نقطه از بهشت میتوانید از مسیر آزاد راه تهران- شمال بروید و در دوراهی «دوآب» مسیر جاده کجور را در پیش بگیرید و حدود یک ساعت رانندگی کنید تا دیدگان خود را در قلب یکی از رویاییترین نقاط مازندران بگشایید؛ اما اگر میخواهید با پیچ و خمهای جاده چالوس همراه شوید و در آغوش سبز جنگل رویاهایتان را ورق بزنید، مسیری طولانیتر در پیش دارید، عوضش حوصلهتان از یکنواختی جاده سر نمیرود. باز به ابتدای جاده کجور که رسیدید کندلوس در انتهای مسیری یکساعته به انتظارتان نشسته است.
کندلوس تنها یک روستای سرسبز در دامنه البرز رویایی نیست، بلکه تاریخی است به درازنای چهار هزارسال زیست انسان در این نقطه از ایران عزیز.
میگویند: وقتی قرار شد خط مرزی ایران و توران به تیر آرش و قدرت بازوانش سپرده شود، او بر بلندای این ناحیه ایستاد و جان خویش بر تیر نهاد تا بر درختی در بادغیس فرود آمد.
از دیگر سو یافتههای باستان شناسی از ظروف سفالی، مجسمهها و زیورآلات تا قبور مانوی و زرتشتی همگی گواهی است بر ادعای دیرینگی کندلوس. توالی این یافتهها از هزاره دوم پیش از میلاد تا تمدن هخامنشی، پارتی، ساسانی و دورههای اسلامی تا کنون قابل ردیابی است. در سفر به کندلوس با زیواتور شما به قلب تاریخی جذاب و دیدنی خواهید رفت که تنها نام و خاطرهای در کتابها نیست، بلکه همچنان زنده و پویاست.
طبیعت کندلوس آنقدر گونهگونی دارد که میتواند هر سلیقهای را به سادگی راضی کند. یک ساعت پیادهروی نه چندان سخت، طبیعتگردان را به پای آبشار زیبای کندلوس در فاصله 5 کیلومتری روستا میرساند. این آبشار در فصل بارندگی بسیار پرآب و تماشایی است.
چشمهها از دیگر جلوههای زیبا در طبیعت کجور و بهخصوص کندلوس هستند. چشمههای متعدد آب سرد در جایجای منطقه از دل گرم زمین میجوشند و راه دشت و دره میگیرند. دیو چشمه به عنوان بزرگترین چشمه آب سرد منطقه منظرهای زیبا و تماشایی را پیش چشم بازدیدکنندگان میگشاید و لحظات دلنشین بازی با آب در محضر آفتاب و طبیعت را به آنان هدیه میدهد.
روایتهای مادرانه و انیمیشنهای کودکانه برای ما پای ثابتی داشت، که از دوستی انسان با حیوان حکایت میکرد. چه بسیار داستانها که شنیدیم و وقتی بزرگ شدیم از خاطر بردیم یا آن را تنها داستانی سرگرم کننده و متلی برای خواب شبانه دانستیم؛ اما حکایت مینا و پلنگ یک افسانه نیست؛ بلکه حقیقتی است از عشق میان پلنگی مازنی و مینا بانو زنی زیبا با چشمانی سرخ از دیار کندلوس. عشقی که در نهایت دلباخته آدمیزادی مینابانو آن را به جنون درآمیخت و مرگ پلنگ را رقم زد تا سرنوشت مینابانو کنارهگیری از آدمها و گم شدن در دل طبیعت باشد و از این عشق اثیری داستانی بماند به یادگار. حالا خانه مینابانو به همت اهالی روستا حفظ شده تا شعله این روایت عاشقانه خاموش نشود.
برای شنیدن و دیدن داستان عاشقانه پلنگ و مینا با هم به دل روایتها خواهیم رفت در تور روستاگردی در کندلوس .
برای ما زیواتوریها که گشت و گذار را عاشقانه دوست داریم؛ اما طبیعت جانمان است، روستای کندلوس جایگاه ویژهای دارد. اگر اهل سفر باشید و به زمین احترام بگذارید، حتما دیدن زباله در هر گوشه از طبیعت زیبای ایران خاطرتان را آزرده میکند؛ اما اهالی کندلوس آنقدر به پاکیزگی روستایشان اهمیت میدهند که فقط باید دید و تحسین کرد. تعداد زیاد سطل زباله در گوشه و کنار روستا و کوچههای پاکیزه آن حتی به مسافران بیمبالات هم اجازه ریختن زباله نمیدهد.
درست خواندید موزه کندلوس. در شرایطی که هنوز بسیاری از شهرهای ما موزه ندارند و حجم زیادی از آثار فرهنگ و تمدن ایرانی در انبارها خاک میخورد و از بین میرود، کندلوس در شمار نخستین روستاهای جهان است که موزه دارد. همت دوستداران فرهنگ و تمدن ایرانی در این خطه از ایران باعث شده تا گردشگران با موزهای کمنظیر از نظر معماری سازه و تنوع آثار تاریخی روبرو شوند.
ساختمان این موزه به شکل قلعههای سنگی پیش از اسلام بهویژه قلعههای ساسانی ساخته شده و دارای چند بخش مجزا است که شامل عکسهایی تاریخی از بزرگان و مردم این ناحیه، اسناد خطی و تصاویری از دوره قاجار به ویژه گزارش تصویری سفر ناصرالدین شاه به منطقه کندلوس است.
پربارترین و متنوعترین بخش موزه، ساختمانی دو طبقه است که اشیاء باستانی فراوانی را در خود جای داده است. آثاری از هزاره دوم پیش از میلاد تا عصر قاجار در ویترینها چیده شدهاند و طیف وسیعی از سفالینهها، ظروف برنزی، چینی، شیشه، لباسهای محلی گرفته تا ابزار و ادوات موسیقی، وسایل زندگی روزمره، نقاشی پشت شیشه و هنر نقاشی قهوهخانهای را در برمیگیرند.
خلاصه آنکه شنیدن(خواندن) کی بود مانند دیدن!
طبیعت سخاوتمند است و بخشنده و این بخشندگی در هر گوشهای به رنگی است. گیاهان دارویی یکی از جلوههای بخشندگی طبیعت ایران است و کندلوسیها به زیبایی قدردان این موهبت هستند. در این راستا باغ گیاهشناسی در فضایی به مساحت ۱۰ هکتار برای پرورش بیش از ۲۵۰ گیاه دارویی در کندلوس احداث شده است. این باغ یک جاذبه گردشگری این روستا هم هست و زمینه احداث اولین موزه گیاهان دارویی ایران را فراهم آورده است. فروشگاه گیاهان دارویی در مجموعه فرهنگی کندلوس فرصت گرانبهایی برای آشتی با طبیعت و خرید محصولات درمانی و بهداشتی است.
اضافه کردن بازدید از موزه گیاهان دارویی در تور کندلوس با زیواتور در راستای اهداف این گروه برای معرفی جاذبههای خاص و متفاوت است.
در دنیایی که بسیاری ناجوانمردانه کمر به نابودی طبیعت و محیط زیست بستهاند، کندلوس داستان جذاب دیگری دارد. ساکنان و بومیان کندلوس تعهد بالایی به حفظ جنگلهای هیرکانی به عنوان زیستبوم کهنترین موجودات کره زمین دارند. شاید در روزگار سودجوییها کمتر باور کنیم که مردمی شغل خود را برای همراهی و مراقبت از طبیعت تغییر داده باشند؛ اما خوب است بدانیم پیشه کهن کندلوسیها تولید زغال چوب در زمستان و کشاورزی در تابستان بوده است. حالا اهالی از شغل زمستانی خود گذشتهاند برای آنکه حریم جنگل و محیط زیست کمتر آسیب ببیند و در حفظ آن نقش فعالی داشته باشند. در همین راستا تولیدات صنایع دستی به ویژه بافت جاجیم، جوراب، نمدمالی و سایر تولیدات خانگی رشد چشمگیری یافته تا جنگل در آرامش خویش آرام جانشان باشد.
شگفتیهای کندلوس، مردم متفاوت و سختکوشش یکی دوتا نیست. مجموعه فرهنگی و گردشگری کندلوس شامل رستوران، کافی شاپ، مهمانسرا، فروشگاه و موزه مردمشناسی بخشی از هویت این روستای متفاوت در ایران و خطه مازندران است. این مجموعه به همت دکتر علی اصغر جهانگیرزاده در فاصله سال های ۵۹ تا ۶۸ احداث شد تا علاوه بر حفظ هویت فرهنگی روستا در قالب موزه مردمشناسی به گردشگران نیز خدمت رسانی کند. هر گوشه از مجموعه فرهنگی، هنری کندلوس برای دوستداران عکاسی نیز فضایی مغتنم فراهم آورده تا سفر خویش را در قابهایی متنوع به یادگار ثبت کنند.
خلاصه آنکه کندلوسیها ضرورت گردشگری روستایی را به خوبی درک کرده و یک تنه از بسیاری شهرها و مناطق گردشگری دیگر جلو زدهاند.
فرهنگ حمام خود یک مثنوی شیرین و شنیدنی است که در حوصله این نوشتار کوتاه نمیگنجد؛ اما ذکر همین نکته کافی است که بدانیم حمام برای ما ایرانیان تنها محلی برای پاکیزگی نبوده؛ بلکه داستانها و برشهای بسیاری از زندگی زنان و مردان را در خود رقم زده است. ما در حمام جشن میگرفتیم، دور هم جمع میشدیم و شادمانیهایمان را به اشتراک میگذاشتیم و گره از مشکلات هم باز میکردیم. هرچند در دالان خاطرات کودکی و حمام، تا دو سه نسل پیش از ما قصه پر غصه سنگ پا و کیسه کشیدنهای مادرانی شکل گرفته که رنگ پوست فرزندانشان را باور نمیکردند و مذبوحانه تلاش میکردند فرزند دلبندشان را بلوری کنند! حالا دیگر کمتر اثری از آن زیست مفرح وجود دارد؛ اما حمامهای بازسازی شده یا ویران، هنوز هم بر دفینه خاطرههای ما تلنگر میزنند.
حمام تاریخی و خزینهای روستای کندلوس یادگاری است از دوره قاجار که از قضا و بر خلاف روال رایج روستا متروک و نیمهویران مانده است؛ اما همچنان در و دیوارش حرفهای مگوی بسیاری با گردشگران دارد.
امامزاده فضل و فاضل با ساختمانی آجری و چهارضلعی و گنبدی رُک در سمت شرقی روستا محلی برای گردشگران علاقهمند به حضور در اماکن مقدسه است و قدمتی صدساله دارد.
از جاده کجور که به سمت کندلوس حرکت میکنی از دل روستاهای سرسبزی میگذری که خانههایی با سقفهای شیروانی رنگارنگ به طنازی از هر گوشه سرک کشیدهاند. زرد، نارنجی و قرمز در حلقه ای از سرسبزی رویاگونه طبیعت احساسات آدمی را رج میزند و به پیش میرود.
معماری خانههای کندلوس نیز از همین قاعده پیروی میکند. در دو سوی کوچههایی که سنگفرش شدهاند خانههای چوبی یا کاهگلی با سقفهای شیروانی چوبی و یا سفالهای رنگارنگ جلوهگری میکنند. در کوچهها که قدم میزنی از پس هر پیچی لبخندی شیرین و زیبا به انتظارت نشسته و آغوش گشوده است.
صفا، صممیت و مهربانی ساکنان این خانههای زیبای روستایی، قدم زدن بر کوچههای سنگفرش شده را تبدیل به تجربهای ماندگار در کنار همسفران تور کندلوس با زیواتور میکند.
برای دیدار از کندلوس رویایی در آخرین روز شهریور همسفر ما باشید.
متن و عکسها: پروانه سالاروند